ساعت را برگردانده اند . دوباره بازی آفتاب و سایه است و میل به زیر چتر به هم پیوسته ی درختان . در همان ساعت هر روز ، آفتاب خیابان را پر کرده و همه چیز برملاست . حس گنگی زیر پوست صبح پرسه می زند و مدام تکرار می کند ؛ دیر است ، دیر است ، دیر...
برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 100