جهان روایت

ساخت وبلاگ

سعی می کنم از غصه و دلواپسی پیشی بگیرم . برای همین ناملایماتی را تصور می کنم که احتمال وقوع بیشتری دارند و با اضطرار ناشی از آنها سروکله می زنم . از اینکه چیزی بخواهد غافلگیرم کند و دلم را در تنگنای حسرت قرار دهد ، بیزارم . شاید این حس از کودکی و تجربه ی تکالیف انجام نشده تا آخرین روز تعطیلات نوروز ، برایم یادگار مانده و با وجود گذر سالیان نتوانسته ام از تالمات ناشی از آن خلاص شوم . فنجانی قهوه برای خودم ردیف کردم . هر چه به عقلم می رسد  به کار می بندم تا از کرختی و عدم تمرکز فاصله بگیرم . این وضعیت آنقدر استمرار یافته که خسته ام می کند و مرگ را در نظرم به استراتژی رهایی از بار هستی ، تبدیل کرده است . در تقریر حالات غالب ذهنم خیلی پیش می آید که از خود بپرسم آیا کلمات به اندازه ی جهان وسعت دارند ؟ آیا کلمات ما به ازای مناسبی برای گزارش جهانند ؟ خیلی امیدوار نیستم و به تبع آن تصور می کنم همه کس به اندازه ی وسعت معانی و دایره ی واژگان خود رخصت برقراری رابطه با جهان دارد ....

+نوشته شده در چهارشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۶ساعت 21:53 توسط روغنی |

رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت: 1:26