اقرار

ساخت وبلاگ

افراد هر چه گنده تر باشند ، به سادگی نمی شود از کنار زندگی و مرگ شان گذشت . با دسته بندی نه چندان موثقی سفید و سیاه شان کرد و بر همین اساس نسبت به آنها موضع گرفت . وقتی کسی ظرفیت هایی برای برکشیدن از فردی معمولی به طراز جهان را از خود نشان می دهد ، نفس این ظرفیت او را محل توجه قرار می دهد . نمی شود با یک مرگ بر یا زنده باد خیال ذهن را از واکاوی او آسوده کرد . چند مورد از ما درطراز جهانی کنشگری موثر داشته اند ؟ وقتی دختری هفده ساله از پاکستان یا شانزده ساله ای از بالکان نگاه دنیا را به زاویه ای که خود برای دیدن انتخاب کرده است ، می چرخاند ، طبیعی است اگر حسرت عبور از موانع و راه بندهای بومی در دل مفاخر ادب و سینما و دیگرهنر های این سرزمین چنان خانه کرده باشد که جهانی شدن عمده ترین معیار در تشخیص و شناسایی شان باشد . بیشتر ما با ذهنیات خود سرگرمیم تا آنچه بر جهان می گذرد . با تمامیت خواهی کشنده ای تک صدایی را برای رسیدن به رواداری در پیش گرفته ایم و حواس مان از شناسایی جهان دست کشیده اند . با وجودی که پشت در همه ی اتاق ها ، پوستری از مرحوم چسبانده اند و برایش پی در پی مراسم می گذارند و از پیج مرثیه پخش می کنند اما بعید می دانم کسی حاضر باشد یک دقیقه زندگی کردن مثل او را در ذهن مرور کند . این میل مهارناپذیر به ابرانسان ها در محیط های واپسگرا از تنبلی ریشه داری تغذیه می کند که برای درک مفاهیم ؛ مجتهد می زاید و برای استیفای هر حقی همه ی حقوقش را به کسی می بخشد که او را نمایندگی کند . حتی اگر شده اسمی و صوری . خاستگاه پدرخوانده ها ، جان هایی است که حوصله ی تلاش شخصی ندارند و ترجیح می دهند وزن شان را بر دوش کسی بگذارند . از انفراد و سربلندی واهمه می کنند و امنیت شان در گله تامین می شود . هر کس نظری دارد . برخی با ملاحظه و عده ای بی محابا ابراز می کنند .  محیط ملغمه ایست از هر چیزی . ماهیت خبر فراگیر است . وقتی هم بر طبل بزرگتر کردن آن کوفته شود ، از تحمل فهم بیرون می شود و خیلی از ما از سر کلافگی اظهار نظری می کنیم که می تواند برایمان گران تمام شود . درک وضعیت فعلی و پس از آن ، سخت نیست . بهانه ی موجهی برای از الویت انداختن اعتراض به وضعیت غیرقابل تحمل اقتصادی به وجود آمده است . حالاحالاها کارگزاران می توانند در باد این حادثه رکاب نزنند اما سواری بگیرند . بعد از حافظ ، ما در عناد از همه ی جهان پیش افتاده ایم . خشم ، عمده ترین دست مایه ی ما برای دوام بوده است و در تصاویری که از ما به جا می ماند مدام ادای چیزی را درمی آوریم که آن را زندگی نکرده ایم .

رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 6:56