قرنطینه در محبس

ساخت وبلاگ

ماجراهای تلخ با جزئیات شان بعد از مدتی فراموش می شوند اما زخم های ناشی از آنها ، پیوسته یادآور رنجی است که کشیده ایم . وقت و بی وقت تیر می کشند و ذهن را با خود به خاستگاه فراموش شده شان می برند . چه استعداد مهیبی دارم برای جمع آوری یادهای تیره و نسوجم با هر بار مرورشان دوباره زخم می خورد . چل تکه ای شده ام از الیاف تا به تا جوش خورده . بعد از هر زخم تا التیام یافتن ، در حد وسع خود را تیمار کرده ام اما جای بیشتر زخم ها بدجور  نمایان است . درست میان ابروها یا کنار لب ها شیارهای عمیقی به جا مانده ، که بیننده را می ترساند . ..... دارد یک هفته ای می شود که به یمن کرونا خانه نشین شده ام . صدای پرنده ای توی آشپزخانه می پیچد . روی حفاظ پنجره نشسته و می خواند . درها همه بسته اند اما صدایش به وضوح می آید . آنجا لانه کرده است . فاصله ی میان شیشه و حفاظ پنجره ، جای دنجی برای تخم گذاشتن پرنده هاست . اگر یاسی که هر از گاه دامنگیرم می شود ، نبود فرصت مناسبی برای تنظیم یادداشت هایم دست داده است . نمی توانم قدرت یاس برای از کار انداختنم را به درستی توصیف کنم . همین قدر کافی است که با تمام وجود تلاش می کنم دچارش نشوم . در غیر این صورت دیگر امیدی به صلاحم نیست . بیست سال پیش یا حتی ده سال پیشتر با دستمایه های موجودم ، از شادی در عرش سیر می کردم اما از وقتش که می گذرد دیگر به سختی می شود جبران مافات کرد . همین است که نمی شود سال های از دست رفته را حذف کرد یا به خاطر دوست نداشتن شان ، به حساب نیاورد . زمان های از دست رفته همه چیز را با خود برده اند و بیش از همه دلخوشی های کوچک آدم های ساده را .....

رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 11 فروردين 1399 ساعت: 11:51